احساس حماقت...


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 688
نویسنده : نوری

 

بر روی خرده های شکسته ی دلم قدم میگذاری

و از شنیدن خش خش گام هایت لذت میبری؟؟؟؟

 

صدای ناله ام را میشنوی و بی اعتنا آواز شادی سر میدهی؟

 

میگویی دلم برای خنده هایت تنگ است و با ذوق لرزش اشک هایم را دنبال میکنی؟

 

بس است.....

دیگر احساس حماقت میکنم

بر در تردید ماندن را نمیخواهم

رهایم کن.......

 

دگر گوش هایم پرگشته از نغمه های پرفریب

و واژه هایی که خود نیز از خاطر برده ای...

 

سهم من از بودن

تنها بیگانگی با خودم بود

و سهم تو

تمام احساس من.......

 

من از خوبی هایم که تو گفتی میگذرم

شاید بد بودن بهتر باشد

شاید......




مطالب مرتبط با این پست :

بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com